به مناسبت روز عرفه و خروج امام حسین (ع) از مکه  

 

گوشه ای از نسخه خروج امام (ع) از مکه

امام :

خوشا این سعادت خوشا این امید

که احرام گاهم بگشته پدید

شبیه است این جامه ام با کفن

حسین رخت احرام پوشد به تن

حضرت عباس:

الله اکبر ،  لبیک لبیک

ای حی داور ،  لبیک لبیک

امام :

هستم رضا من بر امر تقدیر

از پای تا سر لبیک لبیک

حضرت عباس:

الله اکبر ، لبیک لبیک

ای حی داور،  لبیک لبیک

امام :

از بهر قربان کردم مهیا

عباس و اکبر ، لبیک لبیک

حضرت عباس:

الله اکبر  ، لبیک لبیک

ای حی داور ،  لبیک لبیک

امام :

ایا همرهان هوش  و گوش روان

بدارید بر من ز پیر و جوان

که من از مدینه ، بلا اختیار

سوی مکه گردیده ام رهسپار

نماییم حج را  ، به عمره  بدل

و گرنه به دین اندر آید خلل

حضرت عباس:

فدای تو ای حجت کردگار

ز فرمایشت از دلم شد قرار

سه روز دگر مانده تا روز عید

پس از عید از مکه بیرون روید

بباید برادر که اندر  منا

نماییم قربانی ای مقتدا

امام :

برادر چه گویم ز جور انام

که بر قتل من فوجی از اهل شام

دراین شهر وارد شدند از ستم

که خونم بریزند اندر حرم

نمایند هتک حریم خدا

ز قتل من این فرقه بی حیا

در اینجا نباید دگر کرد زیست

مرا از سفر یا اخا چاره نیست

سوی کربلا بایدم بار بست

که مقصودم آنجا بباید به دست

حضرت عباس:

فدای توای سید و مقتدا

چه مقصود داری تو از کربلا

 چه حاصل شده بهر ما زان دیار

که از نام او شد دلم بیقرار

امام:

بود کربلا کعبه اهل دل

به عشقش حق آمیخته آب وگل

بباید که من حج خود یا اخا

رسانم به اتمام در کربلا

چو باشد منای من آن سرزمین

که قربان کنم اکبر نازنین

بگو یا اخا دوستان سربه سر

ببندند یکباره بار سفر

بیارید مرکب شوم من سوار

به محمل نشینید خرد و کبار

حضرت عباس:

الرحیل ای دوستداران الرحیل

الرحیل ای عشقبازان الرحیل

کرده عزم کربلا سلطان عشق

از برای وصل جانان الرحیل

عون و جعفر اکبر و عثمان و فضل

هرکه را پر گشته پیمان الرحیل